گاهی جراً ت نمیکنم پشت سرم را نگاه کنم
که ببینم ...... جام خالیه یا نه !؟؟؟
می خندم ! دیگرتب هم ندارم
داغ هم نیستم سرد شده ام سرد سرد
می ترسم شاید دق کرده ام کسی چه می داند
خدایا این سرنوشتی که واسم بافتی
قسمت یقش یکم تنگه...
دارم خفه میشم...
صفحه قبل 1 صفحه بعد